» :: مدیر مدرسه
از درکه وارد شدم سیگارم دستم بود زورم آمد سلم کنم .همین طوری دنگم گرفته
بود قد باشم . رییس فرهنگ که اجازه نشستن داد ، نگاهش لحظه ای روی دستم
مکث
کرد و بعد چیزی را که می نوشت ، تمام کرد ومی خواست متوجه من بشود که
رونویس حکم را روی میزش گذاشته بودم . حرفی نزدیم .رونویس را با کاغذهای
ضمیمه اش زیروروکرد و بعد غبغب انداخت و آرام و مثل خالی از عصبانیت گفت :
جانداریم آقا . این که نمی شه ! هر روز یه حکم می دند دست یکی می فرستنش «-
».... سراغ من ... دیروز به آقای مدیر کل
خرید و دانلود محصول -
1394/06/09
مدیر مدرسه ,
جلال آل احمد ,
فرهنگ و هنر
ادامه مطلب ...
دوشنبه 15 آذر 1395 ساعت 02:30