در این نوشتار، کلمه «اخلاق» به معناى سطحى یا محاورهاى آن، که اشاره به نوعى آداب و رسوم دارد، به کار نمىرود، بلکه در معناى اصلى و اساسى آن استعمال مىشود. اخلاق را مىتوان به مثابه الگوى رفتارى که مبتنى بر ارزشهاى مطلق ناظر به خیر و خوبى است، توصیف کرد. اما این توصیف از اخلاق، ما را بلافاصله با مسالهاى که الآن مورد بحث ماست، مواجه مىسازد. یعنى این که آیا، واقعا، اخلاق مطلقى وجود دارد؟ و اگر هست آیا این بدان معناست که اخلاق صرفا محصول عوامل اجتماعى و روانشناختى یا عوامل دیگر نیست، بلکه امرى است مستقل از هر چیز دیگرى; یعنى یک واقعیت نهایى، مظهر ارزش مطلقى یعنى مظهر ارزش ذاتىاى که باید فىنفسه پذیرفته شود; زیرا اخلاق نمىتواند از اصول اساسىتر دیگرى ناشى شود؟ آیا واقعا مىتوان وجود چنین اخلاقى را مسلم انگاشت؟ براى پاس ...
ادامه مطلب ...
یکشنبه 21 شهریور 1395 ساعت 18:52